اینجا خانهی بیخبریست، برای آنان که خبر دارند...
اینجا جاییست برای گفتن و نگفتن...
اینجا خانهی عشق است برای آنان که عاشق نشدهاند...
اینجا پنجرهی نیمه بازی است به...
اینجا
خود
پنجرهی نیمه باز
است!
با عرض احترام به گزیده سازان و گزیده پردازانی* که دوستشان می دارم. و با تشکر از شایان عزیز که در ایجاد وبلاگ زحمات یوسفی کشید، و با احترام به الهام که استامینوفن بخش بود. ( این جملههای آخر یه جوری شد انگار!)
*فکر کنم همان مینیمالیستهای عزیز!
چه گریزیست زمن؟
چه شتابیست به راه؟
به چه خواهی بردن
در شبی اینهمه تاریک پناه؟
مرمرین پله ی آن غرفه ی عاج!
ای دریغا که زما بس دور است
لحظه ها را دریاب
چشم فردا کور است
سلام مهدی جان با هزار زحمت وبلاگتو پیدا کردم موفق باشی...
خواهش می کنم هیچ کاری نکردم واست دوست عزیز گزیده ساز! موفق باشی