خنچه‌ی فسخ

 

سروش گفت:

شکوفایی به اندازه‌ی جوانه‌های تو است، نه وسعت خیال باغبان.

 

باز- می- ام

 

 به تو می‌بازم

شاید که دوست‌ام داشته باشی

به تو می‌بازم

که از تو نترسم

که شاید دوست‌ام داشته باشی

به تو می‌بازم

که ترانه‌ی باختن‌ام را پیوسته زمزمه کنی

به تو می‌بازم...

باز- می- ام

بیا و به دام من گرفتار شو

بیا و ترانه‌ی فتح من باش

گریزی نداری

که دانه‌ات در دام من است

شاید که دوست‌ات داشته باشم...