Angler Angel

 

من باختم و بزرگ شدم!

 

i!-ii-!!

 

من می­دونم ماهی تو آبه، می­دونم باید با قلاب بگیرمش...

من می­دونم برای پرواز به یه وسیله نیاز دارم...

من می­دونم وقتی یکی باهام حرف می­زنه باید باهاش حرف بزنم...

من می­دونم وقتی یه موجود خطرناک بهم حمله می­کنه باید فرار کنم...

فقط تو به من بگو اینا کی واقعیت دارن!؟

 

! Manual SeXual DeLUsiOn

 

می­گم بیا حرف بزنیم...، بعد دوباره هی بگیم: "چه خبر؟"...، بعد دوباره حوصلمون سر بره...، بعد دوباره یه ساعت سر خداحافظی کش و قوس بیایم...!

 

توتم و تابو!

 

ـ تو تمساحی، چنین اشک مریز!

ـ تا بوده همین بوده...

 

???HERE AND NOW

 

چندبار حاج­آقا گفته: « وکیلم؟»

چندبار خواستی و نگفتی: « نه حاج­آقا، من راضی نیستم!» 

 

پی‌‌نوشت

 

پنجره‌ای نیمه باز­تر از این سراغ ندارید؟

 

اینجا بلاگی روشن است!

 

اینجا خانه­ی بی‌خبری­ست، برای آنان که خبر دارند...

اینجا جایی­ست برای گفتن و نگفتن...

اینجا خانه­ی عشق است برای آنان که عاشق نشده­اند...

اینجا پنجره­ی نیمه بازی است به...

اینجا

      خود

            پنجره­ی نیمه باز

                                  است!

 

 

با عرض احترام به گزیده سازان و گزیده پردازانی* که دوستشان می دارم. و با تشکر از شایان عزیز که در ایجاد وبلاگ زحمات یوسفی کشید، و با احترام به الهام که استامینوفن بخش بود. ( این جمله‌های آخر یه جوری شد انگار!)

*فکر کنم همان مینی‌مالیست‌های عزیز!